تاجران و مدیران کسب و کار های موفق، معمولا شنوندههای خوبی هستند. آن ها محیط را به صورت لحظهای زیر ذرهبین خود دارند، به رفتارها و کنشهای مشتریان خود اهمیت میدهند. آنها رفتارها و فعالیتهای بازاریابی خود را در جایی انجام میدهند که مشتریانشان حضور دارند.
اگر امروزه دیجیتال مارکتینگ اهمیت پیدا کرده دقیقا نشات گرفته از همین رویکرد است. مشتری در فضای دیجیتال قرار دارد پس باید در آن جا حضور موثر داشت.
مدیران موفق کسانی هستند که تصمیمات خود را بر پایه رفتار مشتری،می دانند بازاریابی چیست و چگونه از آن استفاده کنند.
آنها فعالیت های بازاریابی را در تمام قسمت های کسب و کار خود جاری می کنند و از امکانات خود بیشترین استفاده را می برند. تصمیمگیری آنها بر پایه تواناییها و کشف فرصتهایی است که ناشی از رصد بازار است. چرا که میدانند در دنیای رقابتی امروز کسب مزیت رقابتی نه تنها الزام است بلکه دستیابی به مزیتهای رقابتی متعدد ضامن بقای کسب وکارها است.
بازاریابی چرخ توسعه کسب وکار و قوی ترین اهرمی است که میتواند به رشد کسب و کار کمک کند. امروزه فعالیتهای مارکتینگ نه تنها وظیفه تیم مارکتینگ بلکه وظیفه همه اعضای شرکت است. فرایند مارکتینگ از داخل شرکت (بازاریابی داخلی) شروع شده و بعد به بازاریابی بیرونی کشیده میشود. به خاطر همین درک اینکه بازاریابی چیست برای تک تک اعضای تیم اهمیتی حیاتی دارد.
بازاریابی چیست؟
شاید بتوان گفت به تعداد نظریه پردازان مدیریت برای بازاریابی تعریف وجود دارد و هر کدام از این افراد از زاویه و دریچه دید خود به تعریف این علم پرداخته اند. از کاتلر، کلر، تا احمد روستا، ست گودین و … هرکدام تعریفی ارایه دادند. تعاریفی که هر کدام رویکرد متفاوت به بازار و بازاریابی دارند که در زیر به آنها اشاره می کنیم.
فلیپ کاتلر بازاریابی را فرایند انسانی برای رفع نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله میداند درحالی که پیتر دراکر بزرگ بازاریابی را زائد کردن فروش میداند و عنوان می کند هدف از شناختن مشتری؛ انطباق کامل محصول بر اساس نیاز مشتری میباشد تا محصول خود، خود را به فروش برساند.
اما شاید کاملترین تعریف را انجمن بازاریابی آمریکا ارائه کرده باشد. طبق این تعریف بازاریابی را فعالیت مجموعهای از بنگاهها٬، و فرایندهایی برای برقراریه ارتباط، فرستادن، مبادلات و عرضه کالا و خدماتی تعریف کرده است که در سطح وسیع برای مشتری، ارباب رجوع، سهامدارن، و جامعه ارزش ملموسی ایجاد میکند.
جی بائر از مشاوران مطرح بازاریابی عنوان میکند که بازاریابی آن پیام و فعالیتهایی است که باعث به وجود آمدن پیام و فعالیتهای دیگر میشود.
ساول کلت متخصص دیجیتال مارکتینگ در جواب به بازاریابی چیست میگوید: مارکتینگ یعنی خلق یک تجربه وسوسه انگیز که به وسیله آن یک شخص بخواهد با آدمها ارتباط برقرار کند و میل به ارتباط را در دیگران به وجود بیاورد.
درواقع با بررسی ۷۲ تعریف بازاریابی که بزرگان مدیریت آن را ارائه کردهاند، به این نتیجه رسیدم که کلمات مشتری، محصولات، خدمات، رسانه، ارتباطات و تبلیغات بیشترین تکرار را در تعاریف بازاریابی به خود اختصاص داده اند.
جدول زیر تعداد و تکرار کلمات مهم تعاریف بازاریابی را در 72 تعریف مشاهده میکنید. در واقع در جدول زیر مهمترین متغیرهای تعریف بازاریابی براساس تعداد تکرار لغت را مشاهده میکنید.
لغت | تعداد |
مشتری | 106 |
محصول,خدمات | 101 |
رسانه,ارتباطات,تبلیغات | 64 |
خواسته و نیاز | 47 |
فروش | 46 |
کسب وکار | 43 |
پروسه | 24 |
برند | 27 |
ارزش | 16 |
با توجه به این جدول و تعاریف ارائه شده از بازاریابی میتوان دریافت که مشتری، محصول یا سرویس، ارتباطات و نیاز مهمترین مهمترین مفاهیم پرتکرار در تعریف بازاریابی است که شرکت ها و برندها باید به آن توجه کنند.
سپاس از مقاله مفید شما درباره بازاریابی
سپاس از همراهی شما