در دنیای امروز که پیامرسانی و ارتباط بیشتر و بیشتر تصویری میشود، اهمیت تصویر و گرافیک در برند بیشتر آشکار است. بر اساس آمار ۹۳٪ اطلاعات از طریق تصویر دریافت میشوند.
غیر از آن تصاویر باعث میشود برند شما صمیمانهتر و در عین حال قابل اعتماد و حرفهای به نظر بیاید.
در زمینه تصاویر شما به طور خلاصه به چند مورد میتوانید توجه کنید:
تشابه و صمیمیت
شما باید کاری کنید تا مخاطب شما بگوید: منم همینطور! این باعث صمیمیت میشود. مانند بسیاری از دوستیهای ما که با این جمله عمیقتر میشوند. زمانی که مخاطب، شما را به عنوان دوست خود ببیند به شما اعتماد میکند.
تصویر به برند کمک میکنند
همانطور که گفتیم تصاویر احساسات را بر میانگیزند و احساس نزدیکی به وجود میآورند. در نتیجه استفاده از دیزاین خاص، تصاویر مخصوص خود، رنگ، آیکون، گیف و … برند شما را صمیمی و مرتبط با مخاطب میکند.
شما میتوانید محتوای تصویری مخصوص برند خود را ابتدا به گونهای انتخاب کنید که با مخاطب ارتباط برقرار کند. سپس محتوا را برآن اساس تهیه و در شبکههای مختلف به اشتراک گذارید، تا مخاطب آن را به دوستان خود بازنشر دهد.
یک روش ارتباط این است که، کاملا شسته و رفته نباشید. مثلا دوست شما هر روز کت و شلوار پوشیده بیرون نمیرود و گاهی به خود به شدت عروسی رفتن نمیرسد اما سلفی میگیرد و میگوید با اینکه امروز نتوانستم به خودم برسم اما روز خوبی را داشتم. قطعا خیلی بیشتر حس نزدیکی به آن فرد میکنیم تا وقتی که همیشه به صورت غیر طبیعی کامل باشد حتی در دریا!
در عین رعایت مبانی تصویری و زیبایی، صمیمیت را حفظ کنید. منظور آن است که کمی کمتر شسته رفته و کمی بیشتر نزدیک به واقعیات باشید تا مخاطب حس نزدیکی کند.
مفهوم بودن تصاویر
هدف آن است که اکثریت مخاطبین شما مفهوم تصویر شما را بفهمند یا حداقل پیام کلی آن را متوجه شوند.
پس جوکهایی که در گروه دوستانتان فقط مفهومند، محتوای مبهم و مسائلی با معانی عمیقی که با تحقیق فراوان قابل فهم است؛ نباید در محتوای تصویری شما استفاده شوند. پیام شما باید سریع و به راحتی و بدون هیچ دشواری منتقل شود.
ارتباط رنگی
رنگها یک منبع قوی برای احساسات هستند. غیر از آن، هر کسی یک رنگ مورد علاقه دارد. شما با شناخت مخاطب خود رنگ مورد علاقه آنان را مییابید. پس اگر برای مثال مخاطب شما، رنگهای روشن و شاد دوست دارد، رنگهای تیره برایش جذاب نخواهد بود.
هنر مفهومی ممنوع
خلاقیت در هر نوع محتوایی حائز اهمیت است. اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که محتوای شما در عین هنرمندانه بودن برای مخاطب قابل فهم باشد. آثار خود با ابهامات و مفاهیم هنری را برای کارهای شخصی خود بگذارید.
البته باز به مخاطب شما برمیگردد. اگر مخاطب شما هنرمندان مفهومگرا باشند پس این قانون چندان قابل اجرا نیست.
شناخت
غیر از آنچه برند شما ارائه میدهد، به دنبال پیدا کردن آن چیزی باشید که مخاطب شما دوست دارد. این میتواند کوچکترین چیزها باشد مثلا آیا بستنی دوست دارند یا آیا کفشهای زیادی دارند. اینکه مخاطبینی که قهوه نمیفروشند چقدر عکس از قهوه پست میکنند. همهی اینها میتواند اطلاعاتی باشند که به تهیه محتوای شما کمک کنند.
پشت صحنه و واقعیت
یک راه دیگر برای ایجاد نزدیکی و صمیمیت نمایش پشت صحنهها هستند. به همان اندازه که تصاویر حرفهای میتواند تاثیر گذار باشند عکس زندگی واقعی و پشت پرده کار شما میتواند مخاطب را به شما نزدیک کند.
مزاح و گیف
و گذشته از همه راههای ایجاد صمیمت، خندیدن بهترین راه ارتباط برقرار کردن است. شما میتوانید حتی gif های خود یا meme را خلق کنید. ولی همچنان توجه داشته باشید که اکثریت مخاطبین شما متوجه آن شوند و به آنها توهین نشود.
نوستالژی
هر چه میگذرد دنیای ما سریعتر تغییر میکند. پس چیزی که یک سال پیش خریدید یا دیدید میتواند حس نوستالژیکی در شما ایجاد کند. نسل حاضر یکی از نوستالژیکترین نسلهای انسانیست و این را درمورد دهه شصتیها و کتابچههای خاطراتی که از تصاویر کارتونها و وسایل آن زمان فروخته میشد میتوانیم تشخیص دهیم. پس مردم عاشق نوستالژی هستند و از یادآوری شما خوشحال خواهند شد.
توجه پذیری
پس با توجه به همه ی چیزهایی که گفتیم هر آنچه مخاطب درک کند و احساس نزدیکی با آن کند همان چیزیست که محتوا حول آن میچرخد و در نتیجه توسط مخاطب بازنشر میشود و چه بسا کل نت را فرابگیرد.
پس الان وقت خلاقیت است! منتظر چه هستید؟
خیلی مطلب خوب و جامعی بود. حتما از این نوشته ها در تولید محتوی استفاده و بهره خواهیم برد. تشکر از تیم خوبتان
خواهش میکنم، در خدمتتون هستیم
بسیار مطلب کاربردی نوشتید. تشکر
از شما